پیکایل،شکار لحظه ها

زیبایی های معنوی و مادی را به یکدیگر نشان دهیم.

 

زیبایی های معنوی و مادی را به یکدیگر نشان دهیم.

پیکایل،شکار لحظه ها

سلام،
پیکایل محلی است برای دیدن و شنیدن زیبایی های معنوی و مادی که کمتر به چشم آمدند و شنیده شده اند. پس با ما همراه شوید.
مطالب پیکایلی:
- نادیدنی:شامل شکار لحظه هایی که توسط
دوربین گوشیم(پیکایل)گرفته شده.{تصاویری
که توسـط گوشیم گـرفته شـده با لوگو وبـلاگ
منتشر میشه و بقیه با ذکر منبع.}
- ناشنیدنی:روایـات، حکایـات و مطـالب دینی
کــم گفته شده و کمتر شنیده شده...!
- طرح: شـامـل پوستـرهــای منــاسبـتی بـا
موضوعات روزهستش.
- وبگردی: معرفی وبلاگ و وب سایت های زیبا
-عرفان های نو ظهور: مطالعاتم در مورد مکاتب
نو ظهور و سردسته هاشون.
-...
یا حق/.

آخرین نظرات
نویسندگان
نشان دوستان
پیوندها

۲۳ مطلب با موضوع «بزرگان و عرفا» ثبت شده است

یار دگری پر کشید...

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ب.ظ


 

چه سخت است نظاره کردن جای خالی کسی که حضورش سنگین بود و ارزشمند و چه دردناک است، از کسی که تا دیروز نامش را با عباراتی همچون دامت برکاته و مد ظله العالی می آوردیم حال برای پسوند نامش از رحمة الله علیه استفاده کنیم.

 

افسوس ما به حال خودمان است، برای او افسوسی نیست که او در جمع ملکوتیان نظاره گر زمینیان است.

ثمره آزادی شناخت و رسیدن به خدا است.

چهارشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۲ ب.ظ

بسم الله الحمن الرحیم

سلام علیکم

شبکه سه سیما نوزدهم شهریور 93 مستندی از پرواز یک خلبان باسابقه که بیش از 44 سال خلبان هواپیمای مسافربری بود پخش کرد.

در این مستند نکته جالبی نهفته بود که به نظرم باید روی آن تأمل کرد. این خلبان عزیز سخنی به زبان آورد که شاید باید ساعت‎ها درباره آن در منابر صحبت شود اما او در یک جمله گفت و آن اینکه :

(ثمره آزادی شناخت و رسیدن به خدا است)

او معتقد بود وقتی پرواز می‎کند آزاد می‎شود و به درک بهتری از خداوند سبحان می‎رسد.

 

جمله‎ای در دعای شریف کمیل هست که می‎فرماید : (لا یمکن الفرار من حکومتک) یعنی از حکومت خداوند سبحان نمی‎شود فرار کرد و بیرون رفت. ما بعضاً فکر می‎کنیم آزادی یعنی دوری از خداوند متعال در حالی که این خلبان محترم و عزیز چه زیبا به این درک عمیق رسیده بود و آن را تبیین نمود.

لحظات ورود به آسمان مشهد مقدس و عرض سلام و ادب خلبان عزیز به ساحت مقدس حضرت رضا علیه‌السلام (که در تصویر با فلش سفید مشخص شده و از بالا و دور به صورت منطقه سفید می‎توان بارگاه شریف آن حضرت را زیارت نمود) و توصیف او از لحظات سفر به مدینه منوره از نکات جالب و بسیار زیبایی بود که در کنار قرائت آیاتی از سوره مبارکه صافات لحظاتی روحانی از زندگی یک خلبان عاشق خدمت به مردم را نشان می‏داد.

ان شاء الله سفر همه مسافرین به سلامت باشد و همه خدمتگزاران این عرصه در پناه خداوند سبحان در عافیت باشند.

والحمد لله رب العالمین

منبع : منبر مجازی


تتمه: اولین کسی که حق آزادی را برای انسان جعل کرد، خداوند متعال بود، خدایی که آزادی را با  واژه ای بنام اختیار به ما معرفی کرد.

اختیار؛ کلمه ای که مفاهیمی چون حریت و آزادی، عقلانیت، دوست داشتن، خواستن، قدرت عمل و ترک عمل، رقبت و تمام عباراتی که جمعاً حس امنیت و آزادی را به ما می دهد را شامل می شود.

فرق ما در تعریف کلمه آزادی  با آنانیکه آزادی را در بی بندی و اباحه گری می بینند این است که ما پاسخ دادن بی قید و شرط به خواست ها و نفسیات و تن دادن به هر چیزی که نفس طلب می کند را اسیر نفس بودن می دانیم نه آزادی...!

و آزادی را دیکته کردن حق و حقیقت به نفس می دانیم، آزادی به لجام کشیدن نفس است تا به نفوس دیگران صدمه نزند.

خدا می توانست ما را مجبور به شناخت خود کند اما او اجبار را نپسندید.  و آزادی را به وجود آورد که عشق در آن حرف اول را می زند، امام صادق علیه السلام فرمودند: عقل آنچیزیست که خدا با آن عبادت شود و بهشت بدست آید.

عبدالمهدی حیـــران

 

سلامتی حضرت مـــــــاه...

دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۰۶ ب.ظ


{برای دریافت اندازه بزرگتر بر روی تصویر کلیک کنید.}

طرح نوشت: تشکر می کنم از همه عزیزانی که پیگیر حال و احوالم بنده بودند، مدت زیادی بود بخاطر مشغله کاری و یک سری تحقیقات بروز نمی شدم. سلامتی حضرت ماه، ما را دوباره پای وبلاگ کشاند تا برای عاشقانش طرحی بزنیم.

 

تتمه: امیدواریم همیشه سلامت باشی و اگر بلاییست دل عُشاقت را نشانه رود.

معرفی کتاب: خاک های نرم کوشک

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۲ ب.ظ

شهید عبدالحسین برونسی؛ خاک های نرم کوشک

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید مهمترین لحظه زندگی او، که همان سرانجام او را رقم زد فرار او از خانه ای سرهنگی بود که کل خدمتش را باید در خانه او می گذراند. تا زن بی حجاب صاحب خانه را دید فرار را بر قرار ترجیح داد و بعد از آن عبدی شد که نظر کرده مولا بود.

 

یوسف نبی علیه السلام و ابن سیرین مزد این کارشان را گرفتند و عمری با عنایات حق زندگی کردند و شهید عبد الحسین برونسی نیز همچون آنان در زندگیش کرامات زیادی از خود نشان داد و در مدت زندگیش جز رضای حق را طلب نکرد. روحش شاد.

 

قبل از عملیات بدر، بارها شهید برونسی ، به مناسبت های مختلف از شهادتش در عملیات قریب الوقوع بدر خبر می دهد. گاهی آن قدر مطمئن حرف می زند که می گوید : اگر من در این عملیات شهید نشدم ، در مسلمانی ام شک کنید! و از آن بالاتر این که به بعضی ها ، از تاریخ ومحل شهادتش نیز خبر می دهد که چند روز بعد ، همان طور هم می شود.

 

در ظاهر امر، او کارگری بنّا است که در دوران قبل از انقلاب ، رنج وشکنجه بسیاری را در راه اسلام تحمل می کند؛ و در دوران بعد از انقلاب هم که زمینه برای رشد او مهیا می شود ، چنان لیاقتی از خود نشان می دهد که زبانزد همگان می گردد و نامش حتی به محافل خبری استکبار جهانی نیز کشیده می شود ، و سردمداران کفر برای سر او جایزه تعیین می کنند.

اما در باطن امر، موردی که قابل تامل است و می توان به عنوان رمز موفقیت، و در واقع رمز رستگاری او نام برد؛ عبودیت و بندگی بی قید و شرط آن شهید والامقام در مقابل حق و حقیقت .[1]

 

دست‌ نوشته رهبر انقلاب بر حاشیه کتاب

مقام معظم رهبری در جمع فیلم سازان و کارگردانان سینما و تلویزیون در تاریخ بیست و ششم خرداد هشتاد و پنج در مورد این کتاب می فرمایند:

 

الان چند سالی است که کتابهایی درباره‏ سرداران و فرماندهان باب شده و می‏نویسند و بنده هم مشتری این کتابها هستم و می‏خوانم.بعضی از اینها را من خودم از نزدیک می ‏شناختم و آنچه در باره شان نوشته شده، روایتهای صادقانه و بسیار تکان دهنده است – این هم حالا آدم می‏تواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغه ‏آمیز است و کدام صادقانه است –  آدم می‏بیندبرخی از این شخصیتهای برجسته، حتی در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمده‏ اند؛

 

این اوستا عبدالحسین برونسی، یک جوان مشهدی بنا، که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشته‏ اند و من توصیه می‏کنم و واقعا دوست می‏دارم شماها بخوانید. من می‏ترسم این کتابها اصلا دست شماها نرسد. اسم این کتاب «خاکهای نرم کوشک» است؛ قشنگ هم نوشته شده. ایشان اول جنگ وارد میدان نبرد شده بود و بنده هم هیچ خبری نداشتم.

 

خاک های نرم کوشک

دانلود نسخه PDF برای کامپیوتر و نسخه Jar برای موبایل

با حجم 5/6 مگابایت

صرفاً جهت اطلاع: قیمت  84000 ریال

این کتاب به چاپ صد و بیستم خود با تیراژ کلی 329000 نسخه رسیده است.

1- بعد از دانلود، فایل را از حالت فشرده خارج کنید و با برنامه Adobe reader آن را باز کنید.

2- برای خواندن کتاب پس از باز کردن فایل pdf بر روی آن کلیک راست کرده و گزینۀ Rotate clockwise  را انتخاب کنید .

 

منبع:

[1] انجمن راسخون

تتمه: کوچه هایمان را بنام شهدا نامگذاری کردیم تا وقت برگشتن به خانه و هنگامی که نشانی منزلمان را می دهیم؛ بدانیم از گذرگاه کدام شهید با آرامش به خانه می رسیم.

نادیدنی: خورشید پشت ابر

پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

خورشید پشت ابر

 

تتمه: از گناه ما و به خاطر اعمال ما است که آن حضرت [حضرت حجّت (علیه السلام)]، هزار سال در بیابان ها در به در و خائف است! [در محضر بهجت:2/44]

مطالب مرتبط:

نا دیدنی: آیت الله خامنه ای و سید حسن نصرالله

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۴۵ ب.ظ

عکس حضرت أقا و سید حسن نصرالله
برای دریافت عکس با کیفیت (رزولوشن 300) و حجم 1.05 مگابایت
اینجا کلیک کنید.

ما که نظرمان دور است ز وجه الله        تا می توانیم تو را می نگریم روح الله

 تتمه: شهادت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام رو تسلیت عرض می کنم خدمت امام زمان عج و شما دوستان عزیز.

لینک های نامربوط:

[1]عکس های مراسم ازدواج 2 نفر از اعضای مجمع جهانی ارتدوکس یهوی + حجاب کامل عروس!

[2+] کلیپ های تصویری مراسم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام؛ یکی از شُبهاتی که پیرامون انبیاء الهی و امامان معصوم وجود داره اینکه؛ آیا اونها تمام آگاهی ها،علوم و اسرار رو بعد از رسیدن به مقام نبوت یا امامت بدست آوردند؟ آیا اونها برای بدست آوردن این علوم زحمتی متحمل شده اند یا به محض رسیدن به این مقام با انتخاب خداوند تمام علوم  به اونها عطا شده؟! که اگه اینطور باشه میشه گفت دانشمندان برای یادگیری و دانش زحمت های زیادتری متحمل شده اند!

 

جواب این سوالات بخوبی در فصل اوّل کتاب پر محتوی انسان 250 ساله در بخش "پیامبراعظم" اومده، البته نه اینکه کتاب سعی در پاسخ به این سوالات داشته باشه، بلکه در آغاز این بخش اشاره ای به بعثت پیامبر خاتم شده و در میان کلام به این موضوع بدون داشتن هدف پاسخ، به جواب سوالات بالا اشاره ای شده، البته بدیهی هستش که اگه هدف پاسخ به سوالات بالا می بود جواب باحوصله و تخصصی تری  می طلبید. بهرحال این قسمت از کتاب رو برای مطالعه و پاسخ به این سوال می زارم .

 

بعثت خاتم، آغاز بیداری

خود آن حضرت، بنابر حدیث متواتر و معروف، فرمود: «بُعِثتُ لأُتمِّمَ مَکارِمَ الأخلاق ». بعثت با این هدف در عالم پدید آمد که مَکرمت هاى اخلاقى و فضیلت هاى روحى بشر عمومیت پیدا کند و به کمال برسد. تا کسى خود داراى برترین مکارم اخلاق نباشد، خداوند متعال این مأموریت عظیم و خطیر را به او نخواهد داد؛ لذا در اوایل بعثت، خداوند متعال خطاب به پیغمبر مى فرماید: «وَ إنّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم». ساخته و پرداخته شدن پیغمبر، تا ظرفى بشود که خداى متعال آن ظرف را مناسب وحى خود بداند، مربوط به قبل از بعثت است؛

 

لذا وارد شده است که پیغمبر اکرم که در جوانى به تجارت اشتغال داشتند و درآمدهاى هنگفتى از طریق تجارت به دست آورده بودند، همه را در راه خدا صدقه دادند؛ بین مستمندان تقسیم کردند. در این دوران که دوران اواخر تکامل پیغمبر و قبل از نزول وحى است دورانى که هنوز ایشان پیغمبر هم نشده بود پیغمبر از کوه حرا بالا مى رفت و به آیات الهى نگاه می کرد؛ به آسمان، به ستارگان، به زمین، به این خلایقى که در روى زمین با احساسات مختلف و با روش هاى گوناگون زندگى می کنند. او در همة اینها آیات الهى را می دید و روز به روز خضوع او در مقابل حق، خشوعِ دل او در مقابل امر و نهى الهى و ارادة الهى بیشتر مى شد[1] آنان به مرحله ای از کمال رسیده اند که قهراً به بخشی از علم غیب با اذن الهی واقف هستند.[2]

 

معرفی و دانلود کتاب در ادامه مطلب؛

 بِسْم الِله الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

سلام، سلام به همه عاشقان زیباترین وجود ها و نازنین ترین بندگان خدا، اهل بیت پیامبر، امیدوارم تا اینجا نماز و روزه ها تون مقبول درگاه حق قرار گرفته باشه، مطلب ناشنیدنی شیرین و جذابی در مورد حقانیت اهل بیت پیامبر و وصایت بلافصل اون حضرات رو آماده کردم که به شکل مناظره ای جالب توسط یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام بنام هشام انجام گرفته که امیدوارم کامتان رو شیرین کنه؛

 

وقتی در مورد  اهل بیت علیهم السلام حرف می زنم یاد کلام علامه امینی ره می افتم که بعد از اتمام کتاب ارزشمند الغدیر فرموده بودند{نقل به مضمون} : « روز قیامت از تمام کسانیکه وقت مرا با نوشتن این کتاب گرفته اند شکایت خواهم کرد چرا که علی علیه السلام نیازی به اثبات نداشت و من باید در باب فضایل و کرامات مولای متقیان کتاب می نوشتم.»

 

و امّـــا؛ نحوه مناظره ای در صحف ابراهیم و موسی علیهم سلام

 

گروهی از شاگردان امام صادق علیه السلام از جمله هشام در محضر آن حضرت بودند، امام به هشام رو کرد و فرمود: « مناظره ای که بین تو و عمر و بن عبید واقع شده برای ما بیان کن!» هشام گفت: « فدایت شوم من شما را خیلی بزرگ می دانم و از سخن گفتن در حضور شما حیا می کنم، زیرا زبانم در محضر شما توان سخن گفتن را ندارد!»

 

امام فرمودند: « هر وقت ما دستور دادیم شما اطاعت کنید.» هشام گفت:  به من اطلاع دادند که عمروبن عبید روزها در مسجد بصره با شاگردانش می نشیند و پیرامون (امامت و رهبری بحث و گفتگو می کند و عقیده شیعه را در مسأله امامت بی اساس می داند). این خبر برای من خیلی سنگین بود. به این جهت از کوفه حرکت کرده، روز جمعه وارد بصره شدم و به مسجد رفتم.

 

دیدم عمروبن عبید در مسجد نشسته و گروه زیادی گرداگرد او حلقه زده بودند و از او پرسش هایی می کردند و او هم پاسخ می گفت. من هم در آخر جمعیت میان حاضران نشستم. آنگاه رو به عمرو کرده، گفتم: « ای مرد دانشمند! من مرد غریبی هستم، آیا اجازه می دهی از شما سوالی کنم؟ » عمرو گفت: « آری! هر چه می خواهی بپرس.» گفتم: « آیا شما چشم داری؟ گفت: این چه پرسشی است مطرح می کنی، مگر نمی بینی که چشم دارم دیگر چرا می پرسی؟» گفتم: « پرسشهای من از همین نوع است؟»

 

گفت: « گرچه پرسشهای تو بی فایده و احمقانه است ولی هر چه دلت می خواهد بپرس!» گفتم: « آیا شما چشم داری؟» گفت:« آری! » گفتم: « با چشم چه کار می کنی؟»  عمرو گفت: « دیدنی ها را می بینم و رنگ و نوع آنها را تشخیص می دهم. »

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید...

نا شنیدنی: بهشت را به بها دهند نه به بهانه!

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

 

همان کسانى که فرشتگان جانشان را در حالى که پاکند مى‏ستانند [و به آنان] مى‏گویند درود بر شما باد به [پاداش] آنچه انجام مى‏دادید به بهشت درآیید.

سوره مبارکه نحل/ آیه شریفه 32

 

 

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى یقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ

می پندارید که به بهشت خواهید رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پیشینیانِ شما آمده بر سر شمانیامده؟ به ایشان سختی و رنج رسید و متزلزل شدند تا آنجا که پیامبر و مؤمنانی که با اوبودند گفتند: پس یاریِ خدا کی خواهد رسید؟ بدانید که یاری خدا نزدیک است. سوره مبارکه بقرة/ آیه شریفه 44

 

بهشت را به بها دهند نه به بهانه

مطمئنم اگر شهید می خواست سخنش را ادامه دهد، نقل حدیث کنز می نمود، شرح حدیث اشتیاق خداوند به توابین رو می فرمود و بعد فریاد می زد: خــــداوند دنبال بهانه است تا به ما بها دهد و ما چقدر باید بی توفیق باشیم که نتوانیم خود را لایق بهانه ای کنیم... .

 

بهشت را به بها دهند نه به بهانه و خــــداوند دنبال بهانه است تا به ما بها دهد و ما چقدر باید بی توفیق باشیم که نتوانیم خود را لایق بهانه ای کنیم... .

عبدالمهدی حیران

لینک های مرتبط:

ماجـرای اعتـراض رضــا کیانیــان به ادکلـن زدن شهیــد بهشتـی!

دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر استــ امّا...!

تتمه: باید در زندگی خودت را گم کنی تا خدا را پیدا کنی.

تتمه 2: از امروز آقای عبدالمهدی حیران توی پیکایل مطالب هنری و اشعار زیبای خودشون رو منتشر خواهند کرد.

ناشنیدنی: زیباترین محصول حیاتــــ...

جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی وقتی برای تعریف و شرح بعضی از کلمات، بدلیل وسعت  اون کلمه، عبارت ها و جمله ها کم میارن توی توصیفش، مثل اخلاص، بنظرم تعریف تئوریش اصلاً بدرد نمیخوره، به این معنی که با صرف فهمیدن و حفظ کردن معنی اون نمیشه اون رو پیاده سازی کرد، یعنی اینجا با تعریف کلمه نمی تونیم به عمل معنا ببخشیم، بلکه باید با عمل و کار درست به کلمه معنا ببخشیم.

‛‛دو صد گفته چون نیم کردار نیست

بعبارتی دکتر شهید مصطفی چمران تعریف دقیق کلمه اخلاص است.

 

شهادت دکتر چمران رو تسلیت عرض می کنم، واسه مناسبت اینروز بهتر دیدم قسمت هایی از کتاب بینش و نیایش شهید رو منتخب کنم تا اگه خوشتون اومد همین کتاب رو همراه 6 کتاب دیگه از آخر همین مطلب دانلود کنید.

بینش و نیایش؛

اینها را به نیت آن ننوشته ام که کسی بخواند، و بر من رحمت آورد، بلکه نوشته ام که قلب آتشینم را تسکین دهم، و آتشفشان درون م را آرام کنم[...] چه زیباست؛ راز و نیازهای درویشی دل سوخته و نا امید در نیمه شب، فریاد خورشان یک انقلابی از جان گذشته در دهان اژدهای مرگ...

[...] جایی که دیگر انسان مصلحتی ندارد تا حقیقت را برای آن فدا کند، دیگر از کسی واهمه نمی کند تا حق را کتمان نماید … آنجا، حق و عدل، همچون خورشید می تابد [...]خوش دارم که مرا بسوزانند و خاکسترم رابه باد بسپارند تا حتی قبری را از این زمین اشغال نکنم .

خوش دارم هیچ کس را نشناسد، هیچ کس از غم ها و دردهایم آگاهی نداشته باشد، هیچ کس از راز و نیازهای شبانه ام نفهمد، هیچ کس اشک ها ی سوزانم را در نیمه های شب نبیند، هیچ کس به من محبت نکند، هیچ کس به من توجه نکند، جز خدا کسی را نداشته باشم، جز خدا با کسی راز و نیاز نکنم، جز خدا انیسی نداشته با شم، جز خدا به کسی پناه نبرم.[...]

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید...

ناشنیدنی: امام علی علیه السلام و مجوز عبور از صراط انبیاء عظام
آیت الله سید احمد نجفی حفظه الله

 

در مورد اینکه پیامبر نیز به لزوم داشتن نامه عبور از صراط برای خود اشاره می کنند، باید گفت که این برتر بودن وجود مقدس امام علی بر وجود مقدس نبی مکرم اسلام نیست چرا که  آیه مباهله در این باب مقام مقدسشان نسبت به همدیگر را روشن می کند،  و لزوم داشتن نامه، گواه عظمت و حکمت ادامه نبوت حضرت محمّد است و لزوم ادامه راه پیامبر با امامت را نشان میدهد، اما اگر باز هضم اش سخت بود؟! حدیث معرفت امیرالمومنین به نورانیت  را بخوانید، باز اگر سخت بود دنبال خطبه البیان حضرت بگردید، و برای هضم سریع و آسان، آیه مباهله (آیه شریفه 61 سوره مبارکه آل عمران) را با تفسیرش بخوانید.           

مطالب مرتبط:
ناشنیدنی (27): نام امـــــام علــی علیه السلام در قــــــــرآن؛

نا شنیدنی (14): بسم الله گفتن امام علی علیه السلام و دفع سم از غذای پیامبر

نا شنیدنی (2): اهل البیت علیهم السلام و توسل شیطان به ایشان!

وجیزه 1: مردی از پیامبر پرسید دین چیست؟ پیامبر خدا سه بار فرمود حسن الخلق. و این دینی است که خداوند رحمان در آن روزگاری را وعده داده است که آن را بر همه دین ها غلبه دهد،غلبه دین خدا روزی است که قائم آل محمد (عج) خواهد آمد و زمین را غرق در رحمت و محبت کند روزی که حرف آول و آخر در زمین اخلاق باشد.(کنزالاعمال)

وجیزه 2: این روزها غیر آدمیان تکفیری خون به دل امام زمان و امّت اسلامی  کرده اند، چشمان شان کور و گوششان کر باشد تا نبینند و نشوند عظمت برادر رسول خدا را... چرا که بشدت نا محرم اند به دین اسلام... .

ناشنیدنی: مولودی خجسته به دعای امام زمان عج

شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۰۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به همه دوستان همراه پیکایل، پیشاپیش سالروز بزرگداشت شیخ صدوق رو تبریک می گم، مخصوصاً واسه رفیقی که مدتیه واسه مطالب پیکایل لطف می کنه و امتیاز منفی میزاره، درسته بار اول کمی تعجب کردم اما الان که فکر میکنم می بینم بدم نیست، احتمالاً امتیاز منفی به من، نیت و اخلاصمه، چون مطالب همه با سند و مدرک هستند. البته بشتر امتیاز منفی بدون توضیح هستش که تعجب داره حالا خوبه باز این فضای نقد و انتقاد رو باز میکنه من بیشتر خوشحال میشم تا این دوست عزیزم نظرم بزاره تا بتونیم از نظرات همدیگه استفاده کنیم و نکات منفی مطالب رو تغییر بدیم... .

 

و امّا برسیم به پسر بابا یا همون ابن بابویه

ابوالحسن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، او  در حدود سال ۳۰۶ در شهر مقدس قم متولد شد. و در زمان غیبت صغرای امام زمان ارواحنا فداه زندگی میکرده است و تولدش با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص امام زمان هم زمان بوده‌است. گر چه لقب « ابن بابویه» بیشتر به فرزندش ابو جعفر محمد ( شیخ صدوق متوفی 381ق) گفته می شود ولی پدر و نیز فرزند دیگرش ابو عبداللّه حسین بدین لقب شهرت داشته اند و در کتابهای تراجم و نوشته های علم رجال، پدر و دو فرزندش به « ابن بابویه» معروف اند.

بابویه، نام جد بزرگ او یک نام کهن ایرانی است که در روزگار پس از ظهور اسلام نیز افرادی به این نام موسوم بوده اند. برخی این کلمه را منسوب به « بابُو» یعنی بابا، پدر، پیر و مرشد می دانند. بنابراین « ابن بابویه» به معنای پسر بابا می شود و هم اکنون نیز در میان خانواده های ایرانی تعبیر « فرزند بابا» یا « پسر بابا» به فرزند مورد احترام و علاقه پدر بسیار شهرت دارد.{1}

{اینجا} در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید... .

نادیدنی: گالری قاب عکس مشاهیر آذربایجان

شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۳۷ ب.ظ

مشاهیر آذربایجان

 بسم الله الرحمن الرحیم

213 قاب عکس از مشاهیر آذربایجان

سلام، چندی پیش برای درس سیستم های چند رسانه ای پروژه ای رو با یکی از دوستانم برای اجرا انتخاب کردیم که مربوط به آذربایجان می شد، مطمئناً به نظر شما هم اینکار بزرگتر از یه کار یک ترمی دانشجویی هستش و بیشتر از دو سه ترم زمان می بره، ما هم به این موضوع پی بردیم و قرار شد در حد و توان خودمون تا جایی که می تونیم این پروژه رو پیش ببریم.

 

القصه؛ بعد از اتمام طراحی، تحقیق و جمع آوری عکس و اطلاعات بخشی از پروژه به نام مشاهیر آذربایجان، به نظرم رسید این قسمت رو تو پیکایل هم بزارم تا منبع کاملی برای کسانی باشه که به این اطلاعات برای آشنایی با مشاهیر آذربایجان یا طراحی نیاز دارند. به جرأت می تونم بگم که بخش عکس مشاهیر این پروژه، بزرگترین گالری مشاهیر آذربایجان هست که تا کنون یکجا جمع شده و از کیفیت مناسبی برخورداره و از نویسنده کتاب گرانقدر الغدیر؛ علامه امینی(ره) و مبدع خط نستعلیق گرفته تا دهقان فداکار و اولین خلبان مسلمان رو شامل میشه.

 

با تمام این حرفا، اما این حتی یک دهم از کل مشاهیری نمی شه که آذربایجان تقدیم ایران کرده و جمع آوری نام و نشان تمام مشاهیر آذربایجان فراتر از حوصله یک کار دانشجوی هستش که برای این موضوع هم فکری کردیم که در ادامه توضیح خواهم داد، این گالری دارای 213 قاب عکس از مشاهیر آذربایجان اعم از عالمان دینی، عارفان، دانشمندان، شهیدان، شاعران، هنرمندان و رجال سیاسی، و... است، در حالیکه فقط در مقبرة الشعرا تبریز که مدفن هنرمندان و بزرگان آذربایجانه تعداد 400 نفر دفن شده.

دانلود قاب عکس ها در ادامه مطلب؛

ناشنیدنی: 3 خصلت برای نایل شده به مقام عرفا... .

دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۱۶ ب.ظ

بِسْم الِله الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

حضرت موسی در حالی که به بررسی اعمال بندگان الهی مشغول بود، نزد عابدترین مردم رفت.شب که فرا رسید، عابد درخت اناری را که در کنارش بود تکان داد و دو عدد انار افتاد. رو به موسی کرد و گفت: ای بنده خدا تو کیستی؟ تو باید بنده صالح خدا باشی؟ زیرا که من مدتها در اینجا مشغول عبادت هستم و در این درخت تاکنون بیشتر از یک عدد انار ندیده ام و اگر تو بنده صالح نبودی، این انار دومی موجود نمی شد!
 

موسیگفت: من مردی هستم که در سرزمین موسی بن عمران زندگی می کنم. چون صبح شد حضرت موسی پرسید: آیا کسی را می شناسی که عبادت او از تو بیشتر باشد؟ عابد جواب داد: آری! می شناسم و  نام و نشان او را گفت.
 

موسی به نزد وی رفت و دید عبادت او خیلی زیادتر از عابد اول است. شب که شد برای آن مرد دو گرده نان و ظرف آبی آوردند. عابد به موسی گفت: بنده خوب خدا تو کیستی؟ تو باید بنده صالحی باشی! چون مدتهاست من در اینجا مشغول عبادت هستم و هر روز یک عدد نان برایم می آمد و اگر تو بنده صالحی نمی بودی این نان دومی نمی آمد و این، به خاطر شماست.

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید... .

اسلام علیک یا بقیة اللة فی ارضه؛

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۱۲ ق.ظ

الهی من لی غیرک

مولای من ؛                                                                                                                                 
بی تو  اینـجا هـمه در حبـس ابد، تبعیـدنــد             سالهای هجری و شمسی همه بی خورشیدند

سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است             فصـــل ها را هــــم با فــــاصله ات سنـــجیدنــد

تو بیــایی هــمــه ســــاعتـهــا ثانیـــــه ها            از همین روز همین لحظه همین دم عیـــد اسـت

 

آیت الله بهجت ره می فرمودند: تا رابطه ما با ولی خدا عج قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوت رابطه ما با ولی امر عج هم در اصلاح نفس است. روایت دارد که در آخر الزمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا میکند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعا است. همین، مرتبه ای از فرج است.
 

پ.ن: دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است؛

اسلام علیک یا بقیة اللة فی ارضه

ناشنیدنی (35): پیامبری که به غلامی فروخته شد...!

شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۳۵ ب.ظ

بِسْم الِله الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

روزی حضرت خضراز بازار بنی اسرائیل می گذشت ناگاه چشم فقیری به سیمای نورانی حضرت افتاد و گفت: به من صدقه بده خداوند به تو برکت دهد! حضرت خضرگفت: من به خدا ایمان دارم ولی چیزی ندارم که به تو دهم.

فقیر گفت: بوجه الله لما تصدقت علی؛تو را به وجه (عظمت) خدا سوگند می دهم! به من کمک کن!

من در سیمای شما خیر و نیکی می بینم تو آدم خیّری هستی امیدوارم مضایقه نکنی. حضرت خضر فرمودند: تو مرا به امر عظیم قسم دادی و کمک خواستی ولی من چیزی ندارم که به تو احسان کنم مگر اینکه مرا به عنوان غلام بفروشی...! فقیر گفت: این کار نشدنی است چگونه تو را به نام غلام بفروشم؟
 

حضرت خضر تو مرا به وجه خدا قسم دادی و کمک خواستی من نمی توانم ناامیدت کنم مرا به بازار ببر و بفروش و احتیاجت را برطرف کن! فقیر حضرت خضر را به بازار آورد و به چهارصد درهم فروخت. حضرت خضر مدتی در نزد خریدار ماند، اما خریدار به او کارواگذار نمی کرد. حضرت خضربه خریدار خود فرمودند: تو مرا برای خدمت خریدی، چرا به من کار واگذار نمی کنی؟

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید؛

حجت السلام پناهیان
 

درود بر استاد عزیز، حجت السلام پناهیان که افتخار جهان تشیع هستند، و نشان میدهند که اسلام یعنی علم و علم یعنی اسلام و ابای ندارند از حرف متحجران...خداوند طول عمر با برکت بدهد به استاد گرامی که لحظه ای در شناساندن اسلام حقیقی و حذف خراف گری ها و آداب و رسوم نا بجا از پا نمی نشینند.

عکس نوشت: استفاده استاد از لپ تاپ برای من شگفت انگیز  و عجیب نبود چون کم و بیش با اخلاق استاد آشنا هستم. هنگامیکه بعضی از جوانان به القای جهان غرب مانع رسیدن به تکنولوژی را، ایمان و اعتقاد خود می پنداشتند ترس از دست دادن ایمان و همزمان با آن نرسیدن به تکنولوژی بزرگترین خطر بود. چون کسی که اعتقادش {یعنی مهمترین بعد انسانی} را از دست بدهد برای منحرف شدن از اهداف و از دست دادن چیز های مهم دیگر نیز واکنشی نشان نخواهد داد.

ادامه مطلب؛

نا شنیدنی(28): قطره های اشک علی علیه السلام

شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۰۱ ق.ظ

بِسْم الِله الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

روایت شده در بحارالانوار؛ یکی از اصحاب علیبنام (حبه عرنی) می گوید: شبی من با (نوف) در صحن حیاط دار العمارة کوفه خوابیده بودیم، اواخر شب بود ناگاه دیدیم علیآهسته از داخل عمارت بیرون آمد وحشت فوق العاده او را فرا گرفته، قادر نیست توازن خود را حفظ کند، دست خود را به دیوار نهاده مانند افراد واله و حیران به آسمان نگاه می کند و این آیات را تلاوت می کند:

هر آینه در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز ، خردمندان راعبرتهاست(190)آنان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خفته ، یاد می کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند : ای پروردگار ما ، این جهان را به بیهوده نیافریده ای ، تو منزهی ، ما را از عذاب آتش بازدار(191)ای پروردگار ما ، هر کس را که به آتش افکنی رسوایش کرده ای و ظالمان را، هیچ یاوری نیست(192)ای پروردگار ما ، شنیدیم که منادیی به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان بیاورید و ما ایمان آوردیم پس ، ای پروردگار ما ، گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را از ما بزدای و ما را با نیکان بمیران(193)ای پروردگار ما ، عطا کن به ما آنچه را که به زبان پیامبرانت به ما وعده داده ای و ما را در روز قیامت رسوا مکن که تو وعده خویش خلاف نمی کنی(194)
{آیات شریفه 190 تا 194 سوره مبارکه آل عمران}

حبه عرنی می گوید: علیمکرر ای آیات را زمزمه می کرد و آنچنان دل باخته این زیبایی ها و آفریننده این همه عظمت گردیده بود و چنان از خود بی خود شده بود که گویی هوش از سرش پریده است. حبه و نوف، هر دو در بستر خویش آرمیده و این منظره حیرت انگیز را نظاره می کردند. تا علیکم کم به خوابگاه حبه نزدیک شد و فرموند: حبه! خوابی یا بیدار؟

ادامه مطلب؛

طرح (1): تا می توانیم تو را می نگریم روح الله

پنجشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۴۷ ب.ظ

شاعر: عبدالمهــدی حیــران

ادامه مطلب؛

سلام؛

طی سالیان اخیر شنیده بودم شایعه هایی رو که در مورد حضرت آیت الله بهجت (ره) نسبت به مقام معظم رهبری گاه گداری می زنن ، اما به حدی بی اساس بنظر می رسید که گوینده نیز با شک و تردید به اظهار اون می پرداخت و معلوم بود که خود به حرفی که زده اعتقادی ندارد و نیازی به برهان و دلیل برای رد بنظر نمی رسید و صرفاً به عنوان یک نقل شایعه بی اساس مطرح می شد؛

 

امّا وقتی دروغ را زیاد تکرار کنید مردم باور می کنند.

ایام گذشت تا چند روز پیش از زبان کسی شنیدم، که بدون تردید این سخن را به زبان می آورد و با شخصیت مذهبی و با صفایی که ایشون داشتند، بعید بود این شایعه در ایشون اثر کرده و باورشان شده باشد...! موضوع شایعه از این قرار هست که در جلساتی که مقام معظم رهبری با حضرت آیت الله بهجت(ره) دارند بین ایشان پرده ای نصب می شود...! که یعنی چه شود؟! تا ضمیر آقا دیده نشود...!

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید...